محتوای درسی
🏫😃ماجراهای من و مدرسه😃🏫
قسمت اول و دوم
خلاصه :
صبح از خواب بیدا میشوم...
هنوز نمی دانم چرا باید صبح به این زودی به مدرسه روم...🙄🥱
یادم حرف خانم می افتم که وعده ی یک اتفاق جذاب و جالب را به ما داده بود...
به سرعت از رخت خواب دل کندم و حاضرشدم... رفتم به مدرسه... و شروع به پرسش کردم.
_خانم؟
+جانم؟
_خانممممم؟
+جاااانمم😊
_خانم پس کی اون خبره رو میگید بهمون؟
+یه کم دیگه
_خانممم😢 نمیشه الان بگید؟
+بعد ناهار متوجه میشی...
و زنگ بعد از ناهار.... اتفاقی افتاد...
اتفاقی که ۳ هفته انتظارش را می کشیدم....
باید مراحلی را انجام میدادیم تا ان اتفاق برایمان رقممیخورد...
حل معما
انجام بازی دقت تمرکز
حل پازل
و......
بالاخره وارد کلاس شدم...
بله. من بالاخره *کتاب دار* شدم😃
حالا واقعا احساس میکنم من هم بزرگ شده ام... در حدی که لایق گرفتن کتاب باشم....
